سلام خدمت رفقا يه روزي روزگاري اين کبوتر يا همون فرمانده يا همون رفيق خودمون يه سخناني فرمود ولي بعد يادش رفت . ما هي منتظر مونديم ببينيم بايد چيکار کنيم . ولي ديديم خبري نشد . القصه ما هم از خدا خواسته بيخيال شديم . فکر کنم از اون جوگيري هاي لحظه اي بود . ولي خدا وکيلي خوب داريد پيش ميريد . خلاصه خواستيم بگيم ما هستيم .
ياعلي